باران عشق
نگــــران نباش مـن آنقـدر امــروز و فــرداهـای نیامــدن را دیــده ام کــه دیــگر هیــچ را آشـفته نمـی کند! نیامـدن هـا و نداشـتن ها و بــه سرم نزنــد ....
نظرات شما عزیزان:
وعـده ی بـی سرانجامـی خواب و خیـال آرزویـم
حالا یــاد گرفته ام کــه فراموشــی دوای درد همــه ی
نخـواستن ...هـاست. ......
یـاد گرفتـه ام که از هـیچ لبخـندی خیـال دوست داشـتن
یــاد گرفتــه ام کــه بشنوم: تـا فـردا ...
و بــه روی خـودم نیــاورم کـه فرداهـا هیچ
وقـت نمـی آیـد....
Power By:
LoxBlog.Com |